با «بيحجاب » برخورد ميكنيد يا با «بيحجابي » ؟
محمد مهاجري
اين مطلب را در كمال اكراه مينويسم زيرا به عنوان يك معتقد و ملتزم به حجاب تمايل ندارم نوشتهام همسو با مخالفان اين حكم تلقي شود اما آنچه وادارم ميكند بنويسم نگراني عميق از اين موضوع است كه اظهارات و عملكرد برخي مسوولان در زمينه مقابله با بيحجابي را دقيقا داراي نتيجه عكس پيشبيني ميكنم و تصورم آن است كه همچون مواردي كه به آن اشاره خواهم كرد، نهتنها به با حجاب كردن و دينداركردن جامعه كمكي نميشود، كه باحجابها را نيز در اراده و تصميمشان متزلزل ميكند. سردار رادان فرمانده محترم نيروي انتظامي مدتي پيش تاكيد كرد كه مقوله حجاب، كاملا فرهنگي- اجتماعي است و نه امنيتي. اين سخن درست او، اما در ادامه هيچ راهحلي جز برخورد پليسي نمييابد. اساسا ما عادت داريم هر موضوع فرهنگي يا اجتماعي را تبديل به كيس سياسي كنيم. وقتي اين مقوله سياسي شد، ظرفيت امنيتي شدن پيدا ميكند و بعد از آن هم معلوم است چه اتفاقي رخ ميدهد. مدتي قشونكشي و دعوا و جنگ برپا ميشود؛ دايره بحران گسترش مييابد؛ فاجعهاي خلق ميشود؛ بگير و ببند راه ميافتد؛ جامعه به اوج التهاب ميرسد ... و نهايتا زخمي ناسور بر تن جامعه ميماند. ظاهر اوضاع آرام ميشود و آتشي كه برافروخته شد، براي مدتي زير خاكستر ميماند و در انتظار فرصتي ديگر براي غائلهاي ديگر روزشماري خواهيم كرد. در سال 1358 موضوع موادمخدر ، مسالهاي جدي بود. مرحوم صادق خلخالي افتاد به جان قاچاقچيهاي مواد مخدر و احكام اعدام و حبسهاي طويلالمدت كه از پس يكديگر صادر و اجرا ميشد. اهميت موضوع آنقدر بالا بود كه پروندههاي موادمخدر در دادگاه انقلاب (و نه دادگاه عمومي) رسيدگي ميشد. هنوز هم همين است. نتيجهاش چه شد؟ مواد مخدر جمع شد؟ تعداد معتادها كاهش يافت؟ الان وضع اعتياد در جامعه مطلوب است؟هشدارهايي كه پليس در مورد كاهش سن اعتياد و فراگيري آن ميدهد، ميبينيد و ميشنويد؟ همهچيز گوياي آن است كه قلع و قمعهاي آن روزگار نتيجهاش بسيار كمتر از هزينهاش بوده.
ممكن است عدهاي بگويند اگر همين برخوردها نبود، الان وضعيتمان بسيار بدتر از اين بود. اين از آن شبه استدلالهايي است كه فقط مطرحكنندگانش را فريب ميدهد و روشهاي بينتيجه قبلي را توجيه ميكند. برخورد با ماهواره و جمعآوري ديشها نمونه بعدي است. مگر ماموران از در و ديوار خانههاي مردم بالا نرفتند؟ مگر با راپل به روي بام خانهها فرود نيامدند؟ نتيجه چه شد؟ اين ديگر مانند مورد قبلي نيست كه بگويند اگر برخورد نميكرديم الان وضعيت بدتر بود.
اتفاقا افزايش روز افزون ماهوارهها ثابت كرد آن هجومها نه تنها هيچ سودي نداشت كه پليس و تصميمگيران را از چشم مردم انداخت. و امروز درصد استفادهكنندگان از ماهواره بر همه عيان است. نتيجه آنكه در دو مقوله موادمخدر و ماهواره، با همه تصميمات شديد، نتيجه دلخواه عايد كشور نشد. در موضوع حجاب نيز چنددهه است روشهاي مختلف انتظامي تجربه شده و باز هم نتيجه معلوم است. اگر آنگونه كه آقاي رادان ميگويد، اين موضوع، فرهنگي و اجتماعي است، چرا با واردكردن پليس، نتيجه محتوم گذشته را به جان ميخرد و تجربه شكست خورده را تكرار ميكند؟پرسشي كه فرمانده محترم پليس بايد به آن پاسخ دهد اينكه در گشت ارشاد (و اخيرا طرح نور) ميخواهند با چه چيز مقابله كنند؟ با «بيحجاب » يا «بيحجابي »؟ قاعدتا آنچه را پليس مامور اجراي آن است برخورد با بانوان بيحجاب است .
به عبارت دقيقتر، پليس با همه توان خود وارد شده تا با معلول مقابله كند و كاري به علت ندارد. خب محصول اين كار چيست؟ به خانمي تذكر داده ميشود. او شال يا روسرياش را كمي بالاتر ميآورد و وقتي از جلوي پليس رد شد دوباره همان تيپ قبلي مشاهده ميشود. آيا اين همه قانون و مقررات و توصيه و مصاحبه و اطلاعيه، براي اين است كه بانوان فقط جلوي چشم پليس باحجاب باشند؟ حتي در قانون بعدي كه اگر به تصويب شوراي نگهبان برسد، خانمها بايد در برابر دوربينهاي متعدد، باحجاب باشند و هر جا دوربين و مامور نبود آزادند.
خودمان را جاي ماموران پليس و حتي نيروهاي آمر به معروف كه وظيفه تذكر به بيحجابها را دارند بگذاريم.
آيا وقتي ميبينيم تذكرمان فقط براي چندثانيه فايده دارد و يك خانم بيحجاب 50متر آنطرفتر، كار خودش را ميكند، فرسوده نميشويم؟ حس « سر كار بودن » پيدا نميكنيم؟دليلش اين است كه همه مسوولان، در درك موضوع دچار سادهانديشياند و پديده بيحجاب و بيحجابي را از هم جدا ميدانند. و لابد ميگويند چون براي دومي كاري نميكنيم لااقل جلوي اولي را بگيريم. مجددا برميگردم به مثال موادمخدر. در همان سالهاي پرحرارت، چه بسيار معتاداني كه به زندان و جريمه و... محكوم شدند اما ديري نگذشت كه با اختراع جمله «معتاد بيمار است، نه مجرم » از همه افعال گذشته دست كشيديم.
كوتاه سخن آنكه تا وقتي مثل نماينده بيتربيت اصفهان درمجلس، بيحجابي را پيش درآمد جرايم جنسي زشت، ترسيم ميكنيم و براي پوشيدن جامه عفت برجامعه برنامه نداريم، ناگزيريم دست به دامان پليس شويم.
جناب آقاي رادان را دعوت ميكنم با لباس شخصي همراه خانواده محجبه خود در نقاط مختلف شهر تردد كنند و درددلهاي خانوادههاي متدين را كه از برخورد نامتعارف پليس با مقوله بيحجابي گلهمندند بشنوند. قطعا در تصميمشان مبني بر اينكه برخورد با بيحجابي مهمتر است، يا مقابله با بيحجاب رجحان دارد، موثر خواهد بود.